میان با هم بودنمان
باغی از یاس های بارانی ست
که هق هق عطرهاشان
تا عمیق ترین جای دلتنگی
باورم نمی شود.. اینکه
پاهایت آنقدر سائیده به رفتن شده که
برگشتنت گزافه گویی کلاغ ها
جمعه در پیش است.. و
دلگیری از پنجره سرک می کشد..
دست فاصله را بگیر و برگرد ... و