یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

خودت را دوست بدار , و کمک کن دیگران نیز خود را بیشتر دوست بدارند.
یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

خودت را دوست بدار , و کمک کن دیگران نیز خود را بیشتر دوست بدارند.

خیابان ... تصادف.. آمبولانس... عشق


شبیه تصادفی


که دل هیچ آمبولانسی را به رحم نمی آورد


سر به ابتذال خیابان فرود آورده ام


چیزی شبیه زندگی را از دست داده ام


و غیر از لکه های خون غلتیده در من


به هیچ چیز معتمد نیستم..


خون ... اشک نیست..


که تمساح باشد


اگر دلت به شهامت آمدن , رحیم شد


برایم کمی عشق بیاور


که دست خاطراتم را


بی منت بگیرند


و یک دست


که میان موهای خون آلودم فرقی نگذارند..


با همان حسی در کف آسفالت خوابیده ام


که با هم به جلد خیابان فرو رفتیم


تقصیر کسی نیست اگر امروز به جای تو


به دل خیابان نشسته ام


و تو مقصر نیستی


اگر امروز تبعه آغوش آمبولانس شده ام


خیابان اگر به تصادف ایمان داشت


خط ویژه را به پاهای آمبولانس الصاق نمی کرد


و آمبولانس اگر به عشق اعتقاد داشت


تختخوابش را , دونفره


به آغوش ما عاریه می داد...

نظرات 4 + ارسال نظر
باشماق چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 15:06 http://bashmah.blogsky.com

درست گوش بده
آیا صدای زمزمه ای می آید

مرسی از حضورت

سحر چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 15:17

خیلی زیبا بود....

مرسی از نگاه زیبات

سپیده پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:22 http://bar0on.blogsky.com

میخواهم اعتماد کنم...
اما بد جایی به دنیا آمده ام…زمیــــن؛جایگاه
مارهای خوش خط و خالی بود که هر روز نیشم میزدند...
سلام.قشنگ بود

سلام سپیده جان
خوبی عزیزم . خیلی وقته افتخار ندادی

مرسی از نگاه قشنگت

نوشین جمعه 17 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:18 http://ashketoofany.blogsky.com/

از معرکه ام یه چیزی اون ورتر.....

ممنون

مرسی عزیزم

به امید نگاه دوباره ات پیروز و سربلند باشی در پناه حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد