پست ثابت
در این وبلاگ خندیدن ممنوع است
چه حرف بی ربطی ست که مرد گریه نمی کند...
گاهی آنقدر بغض داری که باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی...
در این وبلاگ خندیدن ممنوع است
چه حرف بی ربطی ست که مرد گریه نمی کند...
گاهی آنقدر بغض داری که باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی...
همه چيز از يه بطري بازي شروع شد ؛
كمي بعد از نيمه شب ،
همه مست و خراب ...!!
بطري چرخيد ، چرخيد و چرخيد ...
همه چشمها به چرخشش بود !
حركتش كم شد
كم تر و كم تر ...!!
تا بالاخره ايستاد !
سرش به طرف من بود به هر حال من بايد اطاعت مي كردم
با چشم مسير سر تا انتهاي بطري رو طي كردم !
آخرش رسيد به اون ...
نگاهم كرد و خنديد !
بلند بلند مي خنديد !
دليل خنده هاش رو نمي فهميدم تا اينكه ساكت شد و خيره به من !
به لباش چشم دوخته بودم منتظر اينكه بگه رو دستات راه برو يا صورتت رو با سس بشور ...
يا يه چيزي مثل همينا ...!!
كه يهو كوبيد روي ميز و ابرو هاشو تو هم كرد ...!!
گفت : حكم ؛
عاشقم شو ...!!
و من بايد عمل مي كردم اين قانون بازي بود ...!!
خووول و ديوونه باشه
جورى كه بگى خدا منو از دست اين نجات بده
لوس و حسود باشه
رژ پُرنگ بزنه جورى كه دلت آب شه براش
كُـلى عكس بگيره
اگه عاشقت باشه هر دو ديقه يه بار بگه
گااااز بگيره
لوس حرف بزنه
هم شيطون هم خانوم باشه
خنگ باشه و با خنگ بازياش بخندونتت
پسری که غیرت نداره روشن فکر نیست...
قابلیت حامله شدن داره...
آدمــــ هــــــــا ...
بی آنــــــــکه بداننـــــــد
در گوشـــــــه ای از دنیــــــــــا
تمــــــــامــــ دنیـــــــــای کســـــــــی شـده انــــــــد ...!
همه ما یه جورایی و یه زمانی، جزء اقلیت های هندی بوده ايم !
چون همه ما تقريباً یه روزی یه گاوی رو به عنوان عشق پرستیده ایم! ...
کاش دنیا یکبار هم که شده
بازیش را به ما می باخت
مگر چه لذتی دارد
این بردهای تکراری برایش؟!
از نظر من
زن باید لُـــپ داشته باشه
تا وقتی که نـــاز میکنه مردش لُـــپشو گاز بگیره ...
ﺑﺎﺧﺎﻃﺮﯼ ﺧﺴﺘﻪ، ﺩﻝ ﺑﻪ ﮐَﺮﻡ ﺗﻮ ﺑﺴﺘﻪ
ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﺳﺎﺗﯿﺪ ﺷﺴﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻧﻤﺮﺍﺕ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻡ .
ﭘﺎﺱ ﺷﻮﻧﺪ ﮐﺮﯾﻤﯽ
ﭘﺎﺱ ﻧﺸﻮﻧﺪ ﺣﮑﯿﻤﯽ
ﻧﯿﻔﺘﻢ ﺷﺎﮐﺮﻡ، ﺑﯿﻔﺘﻢ ﺻﺎﺑﺮﻡ
ﺍﻟﻬﯽ ﺷﻬﺮﯾﻪ ﻫﺎ ﺑﺎﻻﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ،
ﻭ ﺟﯿﺒﻢ ﺧﺎﻟﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ
ﻧﻪ ﭘﺎﯼ ﮔﺮﯾﺰ ﺍﺯ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ
ﻭ ﻧﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺳﺘﯿﺰ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﺎﺩ،
ﺍﻟﻬﯽ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﯽ ﺭﺍﭼﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭼﻪ ﺑﺎﯾﺪ!؟
به قول یکی:
یه لحظه هایی تو زندگی هست که سرجمع دو دقیقه هم نبوده
اما یه عمره یادش داره ما رو داغون میکنه …!!
من همیـــــــنم که هســـــــــتم
میــــخوای مــــثل بــــقیه باشــــــم?
بقیــــه هســـــــتن
همیشه یادمون باشه که نگفته هارو میتونیم بگیم ،
اما گفته هارو نمیتونیم پس بگیریم ... !!!!
آدمــای تـــنـها آدمــای ســـختگــــیری نیســــــتن ،
فقــــــــــط، آدم "ســـخت" گـــــــیر میارن...!
گیرم که یلدا هم بیاید.
شبی هم به درازا بکشد.
برفی هم ببارد.
سفره ای هم چیده شود.
اناری هم باشد.
و دیوان حافظی هم.
چه یلدایی؟
چه برفی؟
چه فالی؟
بی تو اینجا همه شب یلداست.
همه شب سرد است.
همه شب فال مرا می گیرد، یاد آشفته تو...
تـــــــو بش ميگي دوستِ اجتمــــاعـــــــــــــــــي !!
مــــا بش ميگيم لـــــاس مخفـــــي ... !
وصیت نامه فوق العاده وحشی بافقی
روز مرگم،
هر که شیون کند از دور و برم دور کنید
همه را مســــت و خراب از مــــی انــــگور کنیـــــد...
مزد غـسـال مرا سیــــر شــــرابــــــش بدهید
مست مست از همه جا حـــال خرابش بدهید
بر مزارم مــگــذاریــد بـیـــاید
واعــــــظ پـیــر میخانه
بخواند غــزلــی از حــــافـــظ
جای تلقــیـن به بالای سرم دف بـــزنیـــد
شاهدی رقص کند
جمله شما کـــف بزنید
روز مرگــم وسط سینه من چـــاک زنیـد
اندرون دل مــن یک قـلمه تـاک زنـیـــــــد
روی قــبـــرم بنویـسیــد وفــــادار برفـــت
آن جگر سوخته خسته از این دار برفــــت
مژده یاران شاخص شبها رسید
آرزو را در دل فردا رسید
درشب یلدا من و تو با همیم
عشق را باید شب یلدا رسید