یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

خودت را دوست بدار , و کمک کن دیگران نیز خود را بیشتر دوست بدارند.
یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

خودت را دوست بدار , و کمک کن دیگران نیز خود را بیشتر دوست بدارند.

کوچی بدون مقصد...


خالی تر از سکوتم , از ناسروده سرشار


حالا چه مانده از من ؟.. یک مشت شعر بیمار


انبوهی از ترانه , با یاد صبح روشن


اما... امید باطل... شب دائمی ست انگار


با تار و پود این شب باید غزل ببافم


وقتی که شکل خورشید , نقشی ست روی دیوار


دیگر مجال گریه از درد عاشقی نیست


بار ترانه ها را از دوش عشق بردار


بوی لجن گرفته انبوه خاطراتم


دیروز: رنگ وحشت


فردا : دوباره تکرار


وقتی به جرم پرواز بایدقفس نشین شد


پرواز را پرنده ! دیگر به ذهن مسپار


شاید از ابتدا هم تقدیر من سفر بود


کوچی بدون مقصد از سرزمین پندار


از پوچ پوچ رویا , تا پیچ پیچ کابوس


از شوق زنده بودن ... تا خنده ای سر دار ..

نظرات 1 + ارسال نظر
سپیده شنبه 27 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 22:25 http://bar0on.blogsky.com

سلام.شعر خیلی قشنگی بود

سلام ، سپاس حضورت

پیروز و سربلند باشی در پناه حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد