شب
وحشیم می کند
فکر تن تو
وقتی که خواب می کنم تو را در آغوشم
چنگیز می شوم برای غارتت
از شوق فتح تو
شیطان گُل می دهد
در گرگ چشمهایم
شهوت نفس نفس میزند
و تو چون پیچکی
میپیچی بر تنم
- "حریص نفسهای توام
به آتشم بکش
خاکسترم کن عشق من" -
آه که می کشی
داغ می شود تن معاشقه
مست می کند صدای تو خیال را
تا بکارت سرخ صبح
صبح بی شرف
صبح بی شرف که یادمان می آورد
چقدر دوریم
دور از هم ...