یک عاشقانه آرام

خودت را دوست بدار , و کمک کن دیگران نیز خود را بیشتر دوست بدارند.

یک عاشقانه آرام

خودت را دوست بدار , و کمک کن دیگران نیز خود را بیشتر دوست بدارند.

یکی مثل تو ...



شاید یکی مثل تو باشد 


با شهامت خواستن 


خواستنی بی پروا 


آلوده به جسارت عشق 


یکی زن را دیوانه وار در آغوش بکشد 


و بگوید :


دوستت دارم ...


نیکی فیروز کوهی

تابلو نقاشی...



تصویر می کنم نبودنت را 


خورشید بغض می کند 


می رود از آسمان نقاشی ام 


ابرها صفحه نقاشی ام را به تسخیر در می آورند 


اشک می ریزد 


خییس می شود نقاشی ام 


پاک می شوی 


به همین سادگی ....


به بهانه سالروز صدای ملکوت عشق ( استاد شجریان)


ای خنیاگر «همایون مثنوی»های دلتنگی که «نوا»ی شورانگیز آوازت «آرام جان» «خلوت گزیدگان» است. ای نغمه‌گر «بیداد»های روزگار که «چشمه نوش» ساز صدایت «آهنگ وفا»ی بیدلان است، ای «دستان» شیرین لهجه که از «دولت عشق» ...تحریرهای دل نشینت «راز دل» به
«آستان جانان» می‌بردو «در خیال» «چهره به چهره» حقیقت می‌نشاند. ای ترنم دلربای باران در «شب ،سکوت و کویر» که شاه بیت غزل‌هایت «جان عشاق» را به «یاد ایام» دلنوازی دوست زنده می کند. در «شب وصل» که شور و «ماهور»ت «سر عشق» باز می‌گوید ، از سوی «دل مجنون» «دود عود» برمی‌خیزد و هر سر اندازی که در پی گشودن «معمای هستی» است، «رسوای دل» می کند. ای مطرب ساز عاشقان، این روزها که «دل شدگان» «زیر گنبد مینا» در انتظار «پیام نسیم» مهرورزی‌اند، و «جان جان» دلدادگان، چشم به راه «سرو چمان» بهار بهروزی است، مگو که «زمستان است» ، نغمه‌ای سر کن از «انتظار دل» تا با رشته «پیوند مهر» به «سپیده» آرزوها چشم بگشایم و همنوا با حنجره آتشین تو محبوب را بخوانیم که «بی تو به سر نمی‌شود» و باقی را «عشق داند».

پاییز .... پادشاه فصول ..


فصل باد و برگ فصل رنگ و رنگارنگ

فصل مشق و مشق عشق و عشق انار

فصل باز باران با ترانه فصل شیدایی و مهر و مهرگان

فصل یلدا و چله
پائیز پادشاه فصول بر همه مبارک باد . . . !